هستيهستي، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

هستي من فرشته آسماني

اولين تولد رفتن هستي

هستي جونم اولين تولدي كه تو دعوت شدي 8 ابان  تولد ثنا جون بود اونروز همه فكر مي كردن تو گريه مي كني و تا آخر مهموني نمي موني ولي تو خيلي خانوم شدي بابا قبل از مهموني گفت منتظر مي مونه كه هر وقت تو گريه كردي من بهش زنگ بزنم بياد تو رو با خودش ببره ولي بر عكس شد و تا آخر مهموني مونديم وقتي اومديم خونه تو هنوز خوشحال بودي و دست مي زدي نازنينم مادر جون و بقيه تا رسيدم خونه چندين بار زنگ زدن كه حال تو رو بپرسن اينا همش به اين دليله كه ناز گل من توي هيچ مكان شلوغي اروم نمي گيره و گريه مي كنه براي همين همه نگران بودن ولي اينجوري نشد و خيلي بهت خوش گذشت به نظر تو اجتماع بيش از دو نفرممنوعه عكسهاي تولد و شادي كردن ناز گلم ...
29 آبان 1392

اولين محرم هستي

دختر نازنينم اين چند روزه به دليل اتفاقاتي كه افتاد نتونستم به وبلاگ سر بزنم مي دوني دخترم مادربزگ روز 3 محرم فوت كرد بعد روز عاشورا ليلا دوستم تصادف كرد و فوت كرد خيلي برام سخت بود و از نظر روحي داغون بودم حالا برات تعريف مي كنم كه اين روزها چي شد روز تاسوعا رفتيم مراسم شير خوارگان  امام حسين تو امسال اولين محرم مي بيني اينقدر قشنگ سينه مي زني نازنينم وقتي تو گهواره خوابيدي يك گريه راه انداختي كه بيا و ببين عكسا رو برات مي ذارم تا بعد ها خودتو ببيني نازنينم تو مراسم ختم مادربزرگ بغل هيچكس نمي رفتي فقط تو بغل من بودي همش با اون زبون شيرينت مي گفتي ماما قربونت برم من
28 آبان 1392

ابتكار مامان

هستي خانومم اين عكسها رو نگاه كن مامان درست كرده خاله درخشان يادم داده مرسي خاله (مامان ثنا گلي )خيلي ذوق كردم اينا رو درست كردم اون موقع 3-2 تا عكس بيشتر تو كامپيوتر نداشتم همش با همون چند تا بود     حال كردي دخترم ...
15 آبان 1392

انگشتات تموم نشه نازنينم

چون دندونت داشت در ميومد همه انگشتات خوردي جيگر طلا از دست  عرو سك هم نمي گذري   پستونك خوردنت باحاله گلم راستي مي دوني نه شيشه خوردي نه پستونك -  پستونك برات شده اسباب بازي چندين مدل برات خريدم ولي نخوردي خودتو ببين  ...
14 آبان 1392

پيمان 3 نفره

دخترم من و بابا  دست در دست تو مي نهيم  تا دستهاي كوچكت هيچوقت تنهايي احساس نكنه هميشه يادت باشه  مامان و بابا  بعد از خداي مهربون پشتيبان تو هستن ...
14 آبان 1392

تلويزيون نگاه كردن هستي گلي

خوشگلم عاشق برنامه هاي شبكه هد هد هستي مخصوصا فيكسي و فوكسي وقتي نگاه مي كني چنان خيره مي شي كه هيچي حواستو پرت نمي كنه از 2 ماهگي تلويزيون دوست داشتي وقتي تو كرير خوابيده بودي عمو پورنگ مي ذاشت مي خنديدي گلكم  اينجا 9 ماهگي      8 ماهگي با جديت تمام   اين يكي 7 ماهگي خسته نباشي دخترم ...
14 آبان 1392

ايام سوگواري امام حسين بر همگان تسليت باد

السلام عليك يا ابا عبدالله دختر نازنينم پارسال اين موقع ها منتظر اومدنت بودم تو سيزده محرم به دنيا اومدي يادمه روزهاي اخر بارداري ام بود نمي تونستم برم هيات چون شلوغ بود و جاي نشستن نبود و لي روز عاشورا با مامان جون رفتيم مسجد محله تا ظهر مونديم ناهار خورديم اومديم تمام دعاي اونروزم سلامتي تو بود خدا رو شكر مي كنم امروز كنارمي تو آغوشمي  خدار رو به شاهزاده علي اصغر قسم دادم كه تو سالم و سلامت دنيا بياي اومدي و با اومدنت دنيا ي منو عوض كردي با تو مي خندم بدترين غم زندگيم ناراحتي تو و همه دعايم خوشبختي تو نمي دوني چه حس خوبيه به همه مي گم اگه مي دونستم مادر شدن اينقدر قشنگه زودتر بچه دار مي شدم  هيچوقت از اينكه شبها نمي تونم...
14 آبان 1392

بازي كردن گل دخترم

اين 2 تا عكس 9 ماهگي دخترم نشون ميده    7 ماهگي قربون جديتت برم اينجا 7 ماهت بود يك روز از سر كار رفتم بازار اين جوجه رو  خريدم چقدر ذوق كردي از 6 ماهگي عروسك دوست داشتي     6 ماهگي با كمك كردن تونستي بشيني ...
13 آبان 1392